- الو سلام ، جهت آکهی استخدام زنگ زدم.
- بله، بیست و هفت سالمه، مجرد و دیپلم.
- بله تایپ هم بلدم.
- بفرمائید: جهان کودک، خیابان ...
- بله، فردا خدمتتان می رسم.
- امروز آخرین روز استخدامه، اوه باشه، حتمن امروز خدمتان می رسم.
ساعت سه بعدازظهر بود و چاره ای نبود باید می رفتم، پدرم بیکار بود و اجاره خانه مان هم عقب افتاده بود.
سوار اتوبوس شدم، خورشید بی رمق زمستان آرام آرام داشت غروب می کرد، هوا خیلی سرد بود و زمین پوشیده از برف .
ساعت پنج رسیدم خیابان جهان کودک، هوا تاریک شده بود، هر چه بیشتر آدرس را جستجو می کردم بیشتر ناامید می شدم.
خیابان ها ساکت و خلوت بود و سرما. ساعت هشت و نیم شب ناامیدوخیس و خسته به خانه برگشتم.